صفحه در حال بارگذاری است!
لطفا کمی صبر کنید...

Please wait ...
Loading by : garabaxt.parsiblog.com

آرشیو «2» - گجه لر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  Atom  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

گجه لر

آنچه مخصوص شب بیست و سوم است (سه شنبه 87/7/2 ساعت 5:11 عصر)

الف ـ تأکید بر غسل

به نقل از برید بن معاویه : « دیدم امام صادق علیه السلام در شب بیست و سوم از ماه رمضان غسل کرد: یک بار در اوّل شب ، یک بار هم در آخر آن .» (1)

ب ـ تأکید بر شب زنده دارى

1- امام على علیه السلام:
« پیامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى کرد و کمرش را مى بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار مى کرد
و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشید ». (2)
2- دعائم الإسلام: فاطمه علیهاالسلام نمى گذاشت که کسى از خانواده اش در آن شب (شب بیست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با کم خوردن درمان مى کرد و از روز براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، کسى است که از خیر آن بى بهره بماند». (3)
3- الإقبال ـ به نقل از جمیل و هشام و حفص ـ :
« امام صادق علیه السلام به سختى بیمار شد. چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.» (4)

ج ـ تأکید بر صد رکعت نماز

1- امام باقر علیه السلام: « هر کس شب بیست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد رکعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى اوگشایش مى دهد و کار دشمنان او را خود بر عهده مى گیرد و او را از غرق شدن ، زیر آوار ماندن ، سرقت ، و از شرّ دنیا مصون مى دارد و وحشت نکیر و منکر را از او بر مى دارد ، و او در حالى از گور خویش بیرون مى آید که نورش بر اهل رستاخیز مى تابد ، و نامه عملش را به دست راستش مى دهند و رهایى از آتش و عبور بر صراط و ایمنى از عذاب را براى او مى نویسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از همنشینان پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه نیکو همنشینانى اند! (5)
2- امام صادق علیه السلام: « مستحب است در آن شب صد رکعت نماز خوانده شود ، در هر رکعت: یک بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد». (6)

د ـ تأکید بر زیارت امام حسین علیه السلام

1- امام رضا علیه السلام:
کسى که در ماه رمضان ، امام حسین علیه السلام را زیارت مى کند ، مواظب باشد که نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى از دست ندهد ،و آن ، شب بیست و سوم است؛ شبى که امید است شب قدر باشد. (7)
2- امام جواد علیه السلام: « هر کس در شب بیست و سوم ماه رمضان ، امام حسین علیه السلام را زیارت کند ـ همان شبى که امید است شب قدر باشدو در آن شب ، هر کار حکمت آمیزى فیصله مى یابد ـ روح هاى بیست و چهار هزار فرشته و پیامبر با او مصافحه مى کنند ، که همگى از خداوندْ اذن مى گیرندکه آن شب ، حسین علیه السلام را زیارت کنند. » (8)
ه ـخواندن سوره هاى عنکبوت ، روم و دُخان
امام صادق علیه السلام ـ خطاب به ابو بصیر ـ :
« هر کس دو سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بیست و سوم بخواند ، به خدا قسم ـ اى ابو محمّد ـ او از اهل بهشت است و هرگز در این سخن استثنا نمى کنم و نمى ترسم که خداوند ، در این سوگند گناهى بر من بنویسد.
این دو سوره نزد خداوند ، جایگاهى والا دارند.» (9)
الإقبال: و از اعمال افزون در شب بیست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .(10)
و ـ خواندن هزار بار سوره قدر
سیّد ابن طاووس ـ در الإقبال ـ :از قرائت قرآن در این شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روایتى براى این ، در شب اوّل ، به صورت کلّى (براى همه ماه) گذشت. اختصاص خواندن این سوره در این شب نیز با سندهاى چندى از امام صادق علیه السلام براى ما روایت شده است ،
که فرمود: «اگر کسى در شب بیست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد کرد ، در حالى که یقین او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و این نیست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بیند». (11)
ز ـ دعا براى امام زمان علیه السلام
مصباح المتهجّد ـ به نقل از محمّد بن عیسى ، با سدر شب بیست و سوم ماه رمضان ، این دعا در حال سجود ، ایستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه و هر وقت از روزگارت که ممکن شود ، مکرّر خوانده مى شود. پس از ستایش خداى متعال و درود بر پیامبر ، محمّد صلى الله علیه و آله ، مى گویى :
«خداوندا! در این ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، ... پسر ... (حجة بن الحسن ع) ، سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و چشم باش ،تا آن که او را در زمین خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساکن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى بهره مند گردانى!».(12)

»» فضیلت و آداب روز قدر ««

الإقبال ـ به نقل از هشام بن حکم ، از امام صادق : روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است. (13)
امام صادق علیه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است. (14)
امام صادق علیه السلام: صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش کن . (15)

التماس دعا


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • اگر آیینه نبود من همیشه خود را جوان می دانستم (یکشنبه 87/6/31 ساعت 10:52 عصر)
    اگر آیینه نبود من همیشه خود را جوان می دانستم . پیکاسو . 2 هر چه آرزو دارید قبل از خواب به ذهن بدهید . دیل کارنگی . 3 بهترین کارها این است که در جوانی دانش بیاموزی و در پیری به کار بندی . بوذرجمهر . 4 کسی که به فکر انتقام باشد همیشه زخم های خود را تازه نگه می دارد . باکرن . 5 به زبانت اجازه نده قبل از اندیشه ات به کار افتد . شیلون . 6 همانطور که جامه ی کهنه را از تن خود دور می کنی ، اندیشه های کهنه را نیز دور کن . سعیدنفیسی . 7 بدون تعقیب هدف معین ، زندگی لذتی ندارد . گولای . 8 با استقامت به همه جا می توان رسید . لافونتن . 9 کره ی زمین به اشخاصی تعلق دارد که پشتکار دارند . عیسی مسیح ( ع ) . 10 چکیده ی دانش های آدمی دو کلمه است : صبر و امیدواری . الکساندر دوما . 11 راه نفوذ در دیگران دانستن آرزوهایشان است . دیل کارنگی . 12 ادب چیزی غیر از گفتار و رفتار توام با مهربانی نیست . ولتر . 13 هیچ گاه از دیگران عیبجویی و انتقاد نکنید . ویکتور هانسن . 14 همیشه لبخند به لب داشته باشید و با دیگران ارتباط چشمی برقرار کنید . جودی جیمز . 15 دشمنی کسی را در دل خود را مده که تو را همیشه غمگین دارد . ارسطو . 16 چیزی را مانند شک و دو دلی مانع ترقی نمی بینم . امام علی ( ع ) . 17 گفتن " من اشتباه کردم " در بعضی موارد بسیار عالی است . خوزه سیلوا . 18 با یک لبخند هر دری به سوی انسان گشاده خواهد شد . فرانکلین . 19 فکر کزدن صحبت با خودمان است . مثل اسپانیایی . 20 تکرار مادر مهارت هاست . دیل کارنگی . 21 با هزاران کس مشورت کن ولی راز خود را با یکی مگو . دهخدا . 22 یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن . ژرژ هربرت . 23 گاهی سکوت پیش از هر استدلالی به ما کمک می کند . منتسکیو . 24 فقط امروز ، امروز ، امروز . روسکین . 25 کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد . گوستا ولوبون . 26 میانه روی و اندازه نگه داشتن کمال طبیعت آدمی است . کنفسیوس . 27 هر نویسنده و شاعری را می توان از روی آثارش شناخت . سولژنیتسین . 28 انسان بودن نیست شدن است . دکتر شریعتی . 29 از آهسته رفتن نترس از بی حرکت ایستاددن بترس . مثل چینی . 30 در دنیا فقط باید از یک چیز ترسید و آن ترس است . روزولت . 31 بیش از حد لازم مهربان باش . جکسون براون . 32 اگر انتظار و توقع نداشته باشی همه دوست تو خواهند بود . تاگور . 33 هر جمعیت ، لایق حاکمی است که بر آن حکومت دارد . منتسکیو . 34 دوستان را در خلوت توبیخ کنو در ملا عام تحسین کن . اسکاروایلد . 35 خنده کوتاهترین فاصله بین دو نفر است . ویکتور هوگو . 36 خنده دشمن را دوست می کند . جرج نیکولا . 37 ساده ترین درس زندگی این است هرگز کسی را میازار . روسو . 38 من لبخند را مظهر انسانیت می دانم . ویل دورانت . 39 زندگی ما زاییده اندیشه ی ماست . مارک اورل . 40 معمولا از شکست ها بیشتر می آموزیم تا از موفقیت ها . کا رتراکسات . 41 دقت هر کسی از روی ازدواج او معلوم می شود . توسکانینی . 42 خنده بهترین اسلحه ی جنگ در زندگی است . آنوتول فرانس . 43 کاری که از آن می ترسید انجام دهید انجام دهید تا ترستان بریزد . آبراهام لینکلن . 44 متاع خود را باز نکن مگر نزد کسی که طالب آن است . اقمان . 45 چه کار داری که راهنما کیست ، بببین راهنمایی چیست . ارنست رنان . 46 بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا ثروتمند بمیریم . جانسون . 47 من همه چیز را به گرسنگی و مشقت های ایام جوانی مدیونم . ناپلئون . 48 دوست مثل پول ، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان تر است . باتلر . 49 به راستی پیران جوان و جوانان پیر در دنیا بسیارند . اسمایلز . 50 انسان ها به طور کلی ، چیزی جز کودکان بزرگ نیستند . ناپلئون . 51 سعادتمند کسی است که بهمه مشکلات و مصائب زندگی لبخند بزند . کریستوفر مارلو . 52 استراحت خوب بهتر از غذای خوب است . ویکتور پوشه . 53 هنر می تواند انسان را از آشفتگی برهاند . آرتور مولر. 54 همنشینی با مردان خوب ، رهبری به سوی نیکوکاری است . امام سجاد ( ع ) . 55 وظیفه ای را که از همه به شما نزدیکتر است انجام بد هید . گوته . 56 هر که با نادانان نشیند نیکی نبیند . سعدی . 57 مرد نیکوکار به رحمت و مرد بدکار به زحمت خواهد رسید . زرتشت . 58 تاسف آنچه را از دست داده ای مخور و خود را ناراحت مساز . امام علی ( ع ) . 59 نگذارید بدی ها بر شما مسلط شود ، سعی کنید بر بدی ها تسلط یابید . ناپلئون . 60 بهترین انان کسی است که در حق همه نیکی کند . کنفوسیوس . 61 تنها موسیقی مرا به شناسایی خداوند راهنمای کرد . آلفرد دوموسه . 62 نزدیکترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوها ست . سقراط . 63 کمال داشتن هنر در نهان داشتن آن است . کینتلین . 64 برای جلب علاقه ، باید اظهار علاقه مندی کرد . دیل کارنگی . 65 نسبت به زیر دستان خود سخت نگیر و بد رفتار نباش . امام علی ( ع ) . 66 دل ما ساخته و پرداخته ی روح ما در است . محمد حجازی . 67 لذت حاصل از نیکی لذتی است که قابل توصیف نیست . حسین رحمت نژ اد . 68 حاصل من از فضل فقط این شد که بر جهل خود دانا شوم . بقراط . 69 بزرگترین عیب این است که از عیب خویش آگاه نباشیم . توماس کارلا یل . 70 راز موفقیت ، در ثبات قدم نهفته است . بنجامین . 71 خطاهای دیگران را ، چون خطاهای خویش تحمل کن . فنلن . 72 تنها سکوت است که می تواند ما را به معرفت برساند . رادها کریشنان . 73 شجاعت بزرگترین معرفت انسانیت است . دانیل وبستر . 74 همانا سکوت دری از درهای حکمت و دانش است . امام رضا ( ع ) . 75 جوانمرد کسی است که که عطایش به درخواستش پیشی بگیرد . امام علی . 76 آن چه برای انسان در جهان مهم است انجام وظیفه است . ژان ژاک روسو . 77 کوشش اولین وظیفه ی انسان است . گوته . 78 دنیا سراسر زیبای و جمال است ، و ما کمتر متوجه آن هستیم . بلز پاسکال . 79 علم و دانش کلیدی است که تمام درها با آن باز می شود . آناتول فرانس . 80 خوشبختی فقط یک تعریف دارد و آن باور داشتن خوشبختی است . راشیله . 81 سعادت آن است که انسان دنیا را همانطور که آرزو می کند ببیند . کورنر . 82 هیچ تنهای بدتر از خود پسندی نیست . اما م حسن ( ع ) . 83 حیات عبارت از تموج دائمی آمال است و مرگ سکوت آن امواج . پاسکال . 84 تجربه ی بسیار آموختن مایه ی افزایش عقل است . امام حسین ( ع ) . 85 تصمیم مانند ماهی است، گرفتنش آسان و نگه داشتنش دشوار است . دوما . 86 فقط یک چراغ است که مرا راهنمای می کند و آن چراغ تجربه است . پاتریک هانری . 87 از اشتباهات خود و دیگران عبرت بگیر . بزرگمهر حکیم . 88 جز به اندازه ی کار نیکی که کرده ای پاداش مخواه . امام حسین ( ع ) . 89 به وسیله عزم و اراده باسستی و بدبختی بجنگید . امام علی ( ع ) . 90 آن قدر شکست خوردم که راه شکست دادن را آموختم . ناپلئون . 91 حیات آدمی در دنیا ، صورت حبابی است در دنیا . حسن رشیدیه . 92 برای این که دانش ملکه شود ، تعلیم کافی نیست ، عمل لازم است . برنارد شاو . 93 برای کسی که آهسته و پیوسته راه می رود هیچ راهی دور نیست . لابرویر . 94 بهترین راه برای جلب محبت دیگران ، نیکی درباره ی آن ها است . ژان ژاک روسو . 95 بهترین عمل اجتناب از گناه است . حضرت محمد ( ص ) . 96 دوری کردن از گناه بهتر از کار خوب است . امام علی ( ع ) . 97 هر روز که گناه نکنی روز عید است . امام علی ( ع ) . 98 از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار . گاندی . 99 لیاقت در کار بد عین بی لیاقتی است . محمد حجازی . 100 اتاق بدون کتاب مانند جسمی بدون روح است
  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • ریاضیات در قرآن - قسمت اول (یکشنبه 87/6/31 ساعت 11:5 صبح)

    اگر تعداد ”ح“ و ”م“ این هفت سوره را جمع کنید عدد 2147 میشود که مساوی است با 19 X 113

    و اگر ”ح“ های این هفت سوره را جدا و ”م“ های آنها را جدا جمع کنید و بعد رقم‌های بدست آمده را باهم جمع کنید

    درست همان عدد 113 بدست میاید.

    منظور از رقمها عدد نیست مثلاً رقمهای عدد 380، (3) و (8) و (0)، و رقمهای عدد 64 ، (6)‌ و (4) میباشد.

    در این هفت سوره تعداد ”ح“ و ”م“ بترتیب

    در سوره مؤمن یا غافر (سوره 40) ،  64 و 380،

    در سوره فصلت (سوره 41)،  48 و 276،

    در سوره شوری (سوره 42) ،  53 و 300

    در سوره زخرف (سوره 43) ،  44 و 324

    در سوره دخان (سوره 44) ،  16 و 150

    در سوره جاثیه (سوره 45) ، 31 و 200

    در سوره احقاف (سوره 46)  36 و 225     میباشد.

    64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147       

     = 19 X 113       

                حالا اگر رقمهای این اعداد را با هم جمع کنیم:

    6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+   1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113   

               می ‌بینیم حاصل جمع این رقمها درست 113 یعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.

    حالا اگر همین کار را با سه سوره اول (سوره 40 و 41 و 42) بکنیم باز

               می ‌‌بینیم حاصل جمع ”ح“ و ”م“ های این سوره‌ها را اگر به 19 تقسیم کنیم مساوی حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ این سه سوره میشود.

     64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 = 1121 = 19 X 59      

    6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0 = 59      

    حال اگر 4 سوره بعد یعنی سوره‌های 43 و 44 و 45 و 46  را مورد امتحان قرار دهیم باز همین رابطه بدست می ‌آید.

    44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 1026 = 19 X 54       

    4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 54       

    حال اگر ”ح“ و ”م“ سه سوره 41 و 42 و 43 را با هم جمع کنیم  1045 میشود

          که اگر آنرا تقسیم به 19 کنیم عدد 55 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

    48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 = 1045 = 19 X 55       

    4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4 = 55       

     


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • ریاضیات در قرآن - قسمت دوم (یکشنبه 87/6/31 ساعت 11:5 صبح)

    اگر تعداد ”ح“ و ”م“ این هفت سوره را جمع کنید عدد 2147 میشود که مساوی است با 19 X 113

    و اگر ”ح“ های این هفت سوره را جدا و ”م“ های آنها را جدا جمع کنید و بعد رقم‌های بدست آمده را باهم جمع کنید

    درست همان عدد 113 بدست میاید.

    منظور از رقمها عدد نیست مثلاً رقمهای عدد 380، (3) و (8) و (0)، و رقمهای عدد 64 ، (6)‌ و (4) میباشد.

    در این هفت سوره تعداد ”ح“ و ”م“ بترتیب

    در سوره مؤمن یا غافر (سوره 40) ،  64 و 380،

    در سوره فصلت (سوره 41)،  48 و 276،

    در سوره شوری (سوره 42) ،  53 و 300

    در سوره زخرف (سوره 43) ،  44 و 324

    در سوره دخان (سوره 44) ،  16 و 150

    در سوره جاثیه (سوره 45) ، 31 و 200

    در سوره احقاف (سوره 46)  36 و 225     میباشد.

    64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147       

     = 19 X 113       

                حالا اگر رقمهای این اعداد را با هم جمع کنیم:

    6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+   1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113   

               می ‌بینیم حاصل جمع این رقمها درست 113 یعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.

    حالا اگر همین کار را با سه سوره اول (سوره 40 و 41 و 42) بکنیم باز

               می ‌‌بینیم حاصل جمع ”ح“ و ”م“ های این سوره‌ها را اگر به 19 تقسیم کنیم مساوی حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ این سه سوره میشود.

     64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 = 1121 = 19 X 59      

    6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0 = 59      

    حال اگر 4 سوره بعد یعنی سوره‌های 43 و 44 و 45 و 46  را مورد امتحان قرار دهیم باز همین رابطه بدست می ‌آید.

    44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 1026 = 19 X 54       

    4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 54       

    حال اگر ”ح“ و ”م“ سه سوره 41 و 42 و 43 را با هم جمع کنیم  1045 میشود

          که اگر آنرا تقسیم به 19 کنیم عدد 55 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

    48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 = 1045 = 19 X 55       

    4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4 = 55       

     


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • ریاضیات در قرآن - قسمت سوم (یکشنبه 87/6/31 ساعت 11:5 صبح)

    حال اگر ”ح“ و ”م“ چهار سوره 44 و 45 و 46 و 41 را با هم جمع کنیم عدد 1102 بدست میاید

         که خارج قمست آن به 19 عدد 58 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

    16 +150 + 31 + 200 + 36 + 225 + 64 + 380 = 1102 = 19 X 58             

    1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5+6+4+3+8+0 = 58      

    حالا شما سعی کنید با کامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا کنید که چنین خاصیتی داشته باشند.

    حالا فکر کنید که اگر بخواهید هفت مقاله بنویسید که ”ح“ها و ”م“ های آن چنین خاصیتی داشته باشند.

    چه زمانی باید صرف کرد؟

    حالا فکر کنید اگر کسی بخواهد بطور عادی هفت سخنرانی بکند که چنین روابطی در آن وجود داشته باشد، امکان دارد یا نه؟

    با توجه به اینکه خداوند در آیه 29:48 سوره عنکبوت به پیغمبر (ص) میفرماید:

    " تو قبلاً کتابی نخوانده بودی و با دستت چیزی ننوشته بودی

    چون در آن حال کسانی که در صدد باطل ساختن رسالت تو هستند شک میکردند"

    یعنی پیغمبر سواد خواندن و نوشتن نداشت.

    شما سعی کنید با کامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا کنید که چنین حالتی داشته باشد تا بدانید قرآن نمیتوانسته کار پیغمبر بیسواد 14 قرن پیش باشد.

    بلکه تمام مردم آن زمان هم نمیتوانسته‌اند چنین کاری بکنند

    و بیائید واقعاً سعی کنید چهار کلمه مثل (بسم الله الرحمن الرحیم)  بسازید که 19 رابطه ریاضی در آن باشد.

    یا حتی سه رابطه ریاضی از لحاظ حروف ابجد در آن باشد.

    البته توجه داشته باشید در آن زمان چرتکه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشین حساب و کامپیوتر.


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • اعمال شب دوم قدر (بیست و یکم) (شنبه 87/6/30 ساعت 12:34 عصر)

    اعمال شب بیست و یکم

    فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است و باید اعمال آن شب را از غسل و احیاء و زیارت و نماز هفت قُل هُوَالله و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعاى جوشن کبیر و غیرها در این شب به عمل آورد و در روایات تاکید شده در غسل و احیاء و جدّ و جهد در عبادت در این شب و شب بیست و سیّم و آنکه شب قدر یکى از این دو شب است و در چند روایت است که از معصوم سؤال کردند که معیّن فرمایید که شب قدر کدامیک از این دو شب است تعیین نکردند بلکه فرمودند ما اَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فیما تَطْلُبُ یا آنکه فرمودند

     ما عَلیْکَ اَنْ تَفعَلَ خیرا فى لَیلَتَیْنِ و نَحْوُ ذلِکَ وَقالَ شَیْخُنَا الصَّدُوق فیما اَمْلى عَلَى الْمَشایِخِ فى مَجْلِسٍ واحِدٍ مِنْ مَذْهَبِ الاِْمامِیَّةِ وَ مَنْ اَحْیى هاتَیْنِ اللَّیْلَتَیْنِ بِمُذاکَرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ

    اعمال دهه آخر ماه رمضان :

     و بالجمله از این شب شروع کند به دعاهاى شبهاى دهه آخر که از جمله این دعا است که شیخ کلینى در کافى از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود مى گویى در دهه آخر ماه رمضان در هر شب :

    اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اءنْ یَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ

    پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از اینکه ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده امشب بر من

    الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هذِهِ وَلَکَ قِبَلى ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنى عَلَیْهِ

    طلوع کند و باز هم از من در پیش تو گناه یا چیزى که پاداشش بد است مانده باشد که بدان عذابم کنى

    و کفعمى در حاشیه بلد الا مین نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر بعد از فرایض ‍ و نوافل مى خواند:

    اَللّهُمَّ اَدِّعَنّا حَقَّ ما مَضى مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَاغْفِرْ لَنا

    خدایا اداء کن از ما حق ایام گذشته ماه رمضان را و بیامرز

    تَقْصیرَنا فیهِ وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً وَلا تُؤ اخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلى اَنْفُسِنا

    تقصیر ما را در این ماه و آن را پذیرفته از ما دریافت کن و مگیر ما را به زیاده رویهایى که بر نفس خویش کردیم

    وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومینَ وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومینَ

    و قرارمان ده از رحمت شدگان و قرارمان مده از محرومان

    و فرمود هر که بگوید این را بیامرزد حقّ تعالى تقصیرى که از او سرزده درایّام گذشته از ماه رمضان و نگه دارد او را از معاصى در بقیّه ماه .

    و از جمله سید بن طاوس در اقبال از ابن اَبى عُمَیْر از مُرازِم نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر مى خواند:

    اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ

    خدایا تو فرمودى در قرآنت

    الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانُ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ

    که از آسمان نازل گشته ((ماه رمضانى که قرآن در آن نازل گشته که آن قرآن راهنماى مردم وحجتهایى است

    مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما اَنْزَلْتَ فیهِ

    از هدایت و تمیز)) و بدین ترتیب حرمت ماه رمضان را با نازل فرمودن قرآن بزرگ کردى

    مِنَ الْقُرانِ وَخَصَصْتَهُ بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ

    و به شب قدر مخصوصش داشتى و آن شب را بهتر از هزار ماه گرداندى

    اَللّهُمَّ وَهذِهِ اَیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ وَلَیالیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ

    خدایا این روزهاى ماه رمضان بود که بر من گذشت و این شبهاى آن است که آن نیز

    وَقَدْ صِرْتُ یا اِلهى مِنْهُ اِلى ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى وَاَحْصى لِعَدَدِهِ

    گذشت و من اى معبودم از این ماه به حالى درآمده ام که تو خود بهتر از من مى دانى و شماره اش را

    مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ فَاَسْئَلُکَ بِما سَئَلَکَ بِهِ مَلاَّئِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ

    از همه مردم بهتر دارى پس از تو خواهم بدانچه فرشتگان مقربت

    وَاَنْبِیاَّؤُکَ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُکَ الصّالِحُونَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ

    و پیامبران فرستاده ات و بندگان شایسته ات تو را بدان خواستند که درود فرستى بر محمد

    وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفُکَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ

    و آل محمد و اینکه مرا از آتش دوزخ آزاد کنى و به رحمت خویش به بهشتم ببرى

    وَاَنْ تَتَفَضَّلَ عَلىَّ بِعَفْوِکَ وَکَرَمِکَ وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبى وَتَسْتَجیبَ دُعاَّئى

    و به عفو و بزرگوارى خویش بر من تفضل کنى و تقرب جویى مرا بپذیرى و دعایم را مستجاب گردانى

    وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِالاْمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ هَوْلٍ اَعْدَدْتَهُ لِیَومِ الْقِیامَةِ

    و در آن روز ترس و وحشت با امان دادنم از هر هراسى که براى روز قیامتم آماده کرده اى بر من منت نهى

    اِلهى وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَبِجَلالِکَ الْعَظیمِ اَنْ یَنْقَضِىَ اَیّامُ

    خدایا پناه مى برم به ذات بزرگوارت و به جلال و شوکت عظیمت که بگذرد روزها

    شَهْرِ رَمَضانَ وَلَیالیهِ وَلَکَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُؤ اخِذُنى بِهِ اَوْ

    و شبهاى ماه رمضان و از تو در نزد من گناه یا پاداش بدى باشد که مرا بدان مؤ اخذه کنى یا

    خَطَّیئَةٌ تُریدُ اَنْ تَقْتَصَّهَا مِنّى لَمْ تَغْفِرْها لى سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى

    خطایى باشد که بخواهى آن را از من تقاص کنى و نیامرزیده باشى اى آقاى من آقاى من آقاى من

    اَسْئَلُکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِذْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِنْ کُنْتَ رَضیتَ عَنى فى

    از تو خواهم اى که معبودى جز تو نیست زیرا معبودى جز تو نیست که اگر در این ماه از من خوشنود گشته اى بر

    هذَا الشَّهْرِ فَاْزدَدْ عَنّى رِضاً وَاِنْ لَمْ تَکُنْ رَضیتَ عَّنى فَمِنَ الاْنَ

    خوشنودى خویش از من بیفزا و اگر هنوز خوشنود نشده اى از هم اکنون از من

    فَارْضَ عَنّى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا اَللّهُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ

    خوشنود شو اى مهربانترین مهربانان اى خدا اى یکتا اى بى نیاز اى که فرزند ندارد

    وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ و بسیار بگو: یا مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُدَ

    و فرزند کسى نیست و براى او همتایى نباشد هیچکس * * * * اى نرم کننده آهن براى حضرت داود

    عَلَیْهِ السَّلامُ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْکُرَبِ الْعِظامِ عَنْ اَیُّوبَ عَلَیْهِ

    علیه السلام اى برطرف کننده گرفتارى و ناراحتى بزرگ از ایوب علیه

    السَّلامُ اَىْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ اَىْ مُنَفِّسَ غَمِّ یُوسُفَ

    السلام اى گشاینده اندوه یعقوب علیه السلام اى زداینده غم یوسف

    عَلَیْهِ السَّلامُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما اَنْتَ اَهْلُهُ اَنْ تُصَلِّىَ

    علیه السلام درود فرست بر محمد و آل محمد بدانسان که تو شایسته آنى که درود فرستى

    عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ و از

    بر ایشان همگى و انجام ده درباره من آنچه را تو شایسته آنى و انجام مده درباره ام آنچه من سزاوارم

    دعاى شب بیست و یکم

    و از جمله این دعاها است که در کافى مسندا و در مقنعه و مصباح مُرْسَلا نقل شده که مى گوئى در لیله اولى یعنى در شب بیست ویکم :

    یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ وَمُولِجَ النَّهارِ

    اى فروبرنده شب در روز و اى فروبرنده روز

    فِى اللَّیْلِ وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجَ الْمَیِّتِ مِنْ الْحَىِّ یا

    در شب و اى بیرون آورنده زنده از مرده و بیرون آورنده مرده از زنده اى

    رازِقَ مَنْ یَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا رَحیمُ یا اَللّهُ

    روزى دهنده هرکه را خواهى بى حساب اى خدا، اى بخشاینده ، اى خدا اى مهربان اى خدا

    یا اَللّهُ یا اَللّهُ لَکَ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى وَالاْمْثالُ الْعُلْیا وَالْکِبْرِیاَّءُ وَالاْ لاَّءُ

    اى خدا... از آن تو است نامهاى نیکو و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو

    اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ

    خواهم درود فرستى بر محمد و آل محمد و نام مرا در این

    اللَّیْلَةِ فِى السُّعَداَّءِ وَرُوحى مَعَ الشُّهَداَّءِ وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ

    شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با شهداء مقرون سازى و احسان و نیکوکاریم را در بلندترین درجه

    وَاِساَّئَتى مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لى یَقینَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَاِیماناً یُذْهِبُ

    بهشت و گناهانم را آمرزیده کنى و به من یقینى عطا کنى که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانى به من بدهى

    الشَّکَّ عَنّى وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى

    که شک و تردید را از من دور سازد و بدانچه روزیم کرده اى خوشنودم سازى و بدهى به من در دنیا نعمت نیک و در

    الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ

    آخرت نعمت نیک و نگهدارى ما را از عذاب آتش سوزان و روزیم کنى در این شب ذکر خود

    وَشُکْرَکَ وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً

    و سپاسگزاریت و اشتیاق و بازگشت بسویت و توفیق براى انجام آنچه را موفق داشتى بدان محمد

    وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ

    و آل محمد را که بر او و بر ایشان سلام باد


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • اعمال شب اول قدر (نوزدهم رمضان) (جمعه 87/6/29 ساعت 1:25 عصر)

    اعمال مشترکه شبهای قدر

     

    شب نوزدهم اوّل شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال می شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مشرّف می شوند و آنچه برای هرکس مقدّر شده است بر امام زمان علیه السلام عرض می کنند و اعمال شبهای قدر بر دو نوع است

    یکی آنکه در هر سه شب باید کرد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبی امّا اوّل پس ‍ آن چند چیز است

    اوّل غسل است علاّمه مجلسی فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند

    دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوی صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله است که از جای خود برنخیزد تا حقّ تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر»

    سوّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ وَفیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی وَما یُخافُ...

    اعمال مخصوصه شب نوزدهم از لیالی القدر

    و امّا دوّم یعنی اعمال مخصوصه این شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چیز است :

    اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ سوّم بخواند دعاء :یا ذَاالَّذی کانَ....

    چهارم بخواند: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ

     خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده ای از سرنوشت حتمی

    وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَفِی الْقَضاَّءِ الَّذی لا

    و در آنچه جدا کنی از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدری که برگشت و

    یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ

    تغییر و تبدیلی ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه ) بنویسی آنان که حجشان

    الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ

    مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده

    فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ فی رِزْقی

    در آنچه مقدر فرموده ای که عمر مرا طولانی کرده و روزیم را وسیع گردانی

    وَتَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا و به جای این کلمه حاجت خود را ذکر کند

    و درباره ام چنین و چنان کنی

    التماس دعا

     


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • فضیلت شب قدر (پنج شنبه 87/6/28 ساعت 1:2 عصر)

     

    فضیلت شب قدر

     

    شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است.

    در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است.

    عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود.

    ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان علیه السلام می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند.

    شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

    در بعضی از تفاسیر آمده است که روزی پیامبر اکرم فرمود:«یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود

    یاران پیامبر تعجب کردند و آرزو کردند چنین فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر شود؛ در این هنگام بود که سوره قدر نازل شد و بیان شد که « شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است


    منابع :

    تفسیر نمونه ج 27 ص 181، مجمع البیان ج 10 ص 405، مفاتیح الجنان

     

     


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • حقیقت شب قدر (پنج شنبه 87/6/28 ساعت 12:50 عصر)

    حقیقت شب قدر

    «قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)

    بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

    استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مکانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.

    این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

    در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»

    بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)

    اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.

    (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

    اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

     

     با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

    به عبارت روشن‏تر، شب قدر یکى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى که در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)

    پس شب قدر شبى است که:

    1. قرآن در آن نازل شده است.

    2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

    3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى‏گردد.

     

    بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

    این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

    «قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.

    پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

    1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

    2. قرآن در شبى مبارک از شب‏هاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.

    3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

    4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:

    الف. نزول قرآن.

    ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مى‏گردد.

     

    اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

    الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

    ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

    ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

    د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

    ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

    و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

    مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)

     

    پى‏نوشت‌ها:

    1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

    2- همان، ص 248.

    3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

    4- همان، ج‏ 19، ص 101.

    5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

    6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

    7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

    8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103

    9- انسان و سرنوشت، ص 53

    10- همان، ص 55 و 56

    11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

    12- الکافى، کلینى، ج ‏4، ص 157 .

    13- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252

    14- الکافى، ج‏1، ص 248

    15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر.

     

    منبع:

    ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى .


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • دکتر علی شریعتی (دوشنبه 87/6/25 ساعت 12:10 عصر)

    پس از بازگشت از اروپا

    پس از پنج سال تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی، در اروپا، بازگشت به فضای راکد و بسته جامعه ایران و آن هم تدریس در دبیرستان بسیار رنج آور بود، سال بعد (وی) پس از قبولی در امتحان به عنوان کارشناس کتب درسی به تهران منتقل می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دکتر بهشتی که از مسئولین بررسی کتب دینی بودند، همکاری می کند. ترجمه کتاب «سلمان پاک» اثر پروفسور لوئی ماسینیون حاصل تلاش او در این دوره است. از سال 1345 او به استادیار رشته تاریخ در دانشکده مشهد استخدام می شود. موضوعات اساسی تدرس او را می توان به چند بخش تقسیم کرد: تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی. از همان آغاز روش تدریس، برخوردش با مقررات متداول در دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می کرد. چاپ کتاب اسلام شناسی و موفقیت درسهای دکتر علی شریعتی در دانشکده مشهد و ایراد سخنرانیهای او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد که دانشکده های دیگر ایران از او تقاضای سخنرانی کنند این سخنرانیها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد. مجموعه این فعالیتها مسئولین دانشگاه را بر آن داشت که  ارتباط او با دانشجویان را قطع کنند و به کلاسهای وی که در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. در پی این کشمکشها و دستور شفاهی ساواک به دانشگاه مشهد کلاسهای درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد. از اواخر آبان ماه 51 بخاطر سخنرانی های ضد رژیم، زندگی مخفی وی آغاز شد و پس از چند ماه زندگی مخفی درمهرماه سال 1352 خود را به ساواک معرفی کرد که تا 18 ماه او را در سلول انفرادی زندانی کردند؛ که نهایتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهمترین فصل زندگی اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد. در این دوران که مجبور به خانه نشینی بود؛ فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری کند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از کشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم کند. دکتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیک هجرت کرد و پس از اقامتی سه روزه در بروکسل عازم انگلستان شد و در منزل یکی از بستگان نزدیک همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یک ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشکوک درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله شهید دکتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاک سپرده شد.


     

     

  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  •    1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اربعین
    راههای شناخت صفات خدا
    عید سعید فطر
    تأثیر خواندن قرآن بر درمان بیماریهای روانی
    گوشه ای از فواید نماز شب
    نماز شب
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 40 بازدید
    بازدید دیروز: 25
    کل بازدیدها: 125592 بازدید
  •   پیوندهای روزانه
  •   درباره من
  •   لوگوی وبلاگ من
  • گجه لر
  •   ساعت وبلاگ
     

      مطالب بایگانی شده

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  •  لوگوی دوستان من

















  •   آهنگ وبلاگ من