صفحه در حال بارگذاری است!
لطفا کمی صبر کنید...

Please wait ...
Loading by : garabaxt.parsiblog.com

آرشیو «2» - گجه لر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  Atom  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

گجه لر

دکتر علی شرعتی (دوشنبه 87/6/25 ساعت 12:10 عصر)

علی شریعتی

 

دکتر علی شریعتی

تولد :                     ?آذر ????  کاهک، سبزوار، ایران

مرگ:                       ?? خرداد ????  لندن، انگلستان

زمینه فعالیت:             نویسنده، جامعه‌شناس

گفتاورد:                   انسان با غرور می‌تازد، با دروغ می‌بازد و با عشق می‌میرد

 

علی شریعتی نویسنده و جامعه‌شناس و از روشنفکران دینی ایران است.

زندگینامه

دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند.... پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ  خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع  شد. در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران نحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا کرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دکتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حکم را معوق گذارد. وی در سال 1963 با درجه دکتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد.


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • سخنی از دکتر علی شریعتی (دوشنبه 87/6/25 ساعت 11:40 صبح)

    کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

    دکتر علی شریعتی

    دکتر علی شریعتی


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • خداوند از تو نخواهد پرسید!!!؟؟؟ (شنبه 87/6/23 ساعت 5:50 عصر)

    خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می شدی،

    بلکه از تو خواهد پرسید که چند نفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید زیر بنای خانه ات چند متر بود،

    بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوشامد گفتی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی،

    بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید بالا ترین میزان حقوق تو چقدر بود،

    بلکه خواهد از تو خواهد پرسید آیا سزاوار گرفتن آن بودی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود،

    بلکه از تو خواهد پرسید آیا آن را به بهترین نحو انجام دادی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی،

    بلکه از تو خواهد پرسید برای چند نفر دوست و رفیق بودی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می کردی،

    بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه با همسایه گانت رفتار کردی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود،

    بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

     خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی،

    بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • پروردگارا ببخش مرا (شنبه 87/6/23 ساعت 5:50 عصر)

    پروردگارا! ببخش مرا که....
    پروردگارا! ببخش مارا که برای رسوا کردن دیگران تلاش کردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که نمازم، وقت یافتن گمشده های من است.
    پروردگارا! ببخش مرا که نادانی دیگران را به رخشان کشیدم.
    پروردگارا! ببخش مرا که برای همه گردن کشیدم، به غیر از خودم.
    پروردگارا! ببخش مرا که دیگران رو وادار به معذرت خواهی کردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که همه اش دعا کردم خدایا! مرا از شر خلق دور بدار و یک بار نگفتم خلقت را از شر من دور دار.
    پروردگارا! ببخش مرا که فکر و دلم از تو عزلت گزید و از گناه نه.
    پروردگارا! ببخش مرا که هر چه با من مدارا کردی، من بر تو خیره سری کردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که بر بی منزلی و بی کاری و... گریستم، بر غم فراق از تو گریه نکردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که به فکر زیبایی ظاهر و مدلباس و... بودم، به فکر زیبایی و طهارت باطنم نبودم.
    پروردگارا! ببخش مرا که با رفتار زشتم، دیگران را به دین بدبین کردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که در مجادله با این و آن فهمیدم که حق با من نیست؛ ولی به رو نیاوردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که برای نظرات دیگران، آن گونه که حق شان بود، ارزش قائل نشدم.
    پروردگارا! ببخش مرا که با پرسش های مشکل از استادانم، خود را در چشم دیگران بزرگ جلوه دادم و استادانم را تحقیر کردم.
    پروردگارا! ببخش مرا که موقع تعریف و تمجید دیگران، باورم شد که راستی راستی کسی هستم!


  • نویسنده: قارا باخت

  • لطف دیگران( )

  • <      1   2      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اربعین
    راههای شناخت صفات خدا
    عید سعید فطر
    تأثیر خواندن قرآن بر درمان بیماریهای روانی
    گوشه ای از فواید نماز شب
    نماز شب
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 16 بازدید
    بازدید دیروز: 25
    کل بازدیدها: 125568 بازدید
  •   پیوندهای روزانه
  •   درباره من
  •   لوگوی وبلاگ من
  • گجه لر
  •   ساعت وبلاگ
     

      مطالب بایگانی شده

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  •  لوگوی دوستان من

















  •   آهنگ وبلاگ من